آواتار برای چیست؟

در چه فرکانسی می توان ارواح را شنید. در فرکانس های رادیویی می توان پیام هایی از جهان دیگر شنید. پیامک های فراتر

نویز سفید صداهای مردگان. ارتباط با دنیای دیگر. هر دانشمندی نسخه مخصوص به خود را دارد. برنامه خاصی وجود دارد که با آن می توانید پیام های دنیای دیگر را ضبط کنید. اما اکیدا توصیه می کنم اگر روحیه ضعیفی دارید حتی این خبر را باز نکنید. دنیای زیرین یک بازی نیست.

در حقیقت، هنوز هیچ مدرک فیزیکی دال بر این که این صداهای مردگان است وجود ندارد، اما هیچ مدرکی بر خلاف آن نیز یافت نشده است. فکر می کنم همه می دانید که فیلمی در مورد وایت نویز ساخته شده است. فیلم "White Noise" بر اساس نسخه ها و پیشرفت های تجربی دانشمندان بر اساس وقایع واقعی ساخته شده است. البته، کل فیلم واقعی نیست، زیرا باید برای مخاطبان انبوه جذاب ساخته شود، اما واقعیت همچنان پابرجاست.

برای اولین بار حدس هایی در مورد وجود پدیده ارائه شده توسط فریدریش یورگنسون تهیه کننده فیلم سوئدی ارائه و بررسی شد. در سال 1959 آواز پرندگان را روی نوار ضبط کرد. هیچ چیز غیرعادی در طول ضبط وجود نداشت تا اینکه یورگنسون به این قطعه گوش داد. تهیه کننده فیلم صداهای بیگانه را روی نوار شنید - صدای خشن مردانه به زبان نروژی بود.

فردریش صد در صد مطمئن بود که در آن زمان هیچ کس در اطرافش نیست، بنابراین تصمیم گرفت که ضبط صوت او به طور ناخواسته بخشی از مخابره را از برخی از امواج رادیویی نروژی رهگیری و ضبط کرده است. یورگنسون تا حدودی از این زبان آگاهی داشت، بنابراین پس از پرس و جو متوجه شد که هیچ یک از ایستگاه های نروژی در آن روز چنین محتوایی از متن پخش نکرده بودند.

از آن زمان، او آزمایش هایی را برای بررسی این پدیده مخفی انجام می دهد. به گفته تهیه کننده فیلم، به زودی او موفق شد با مادر مرحوم ارتباط برقرار کند. فردریش یورگنسون توسط روانشناس لتونیایی کنستانتین رادیو دنبال شد.

توماس ادیسون نیز تحقیقات مشابهی انجام داد. وی بیان کرد که ویژگی های فردی انسان مانند هوش، شخصیت حتی پس از مرگ جسم فیزیکی نیز از بین نمی رود. آنها فقط به سطح دیگری از وجود حرکت می کنند. توماس درگیر ایجاد یک دستگاه الکتریکی بود که به او اجازه می داد اطلاعات منتقل شده توسط ارواح مرده را در اختیار داشته باشد.

یک مثال ساده از نویز سفید: یک کاست صوتی خالی (خالی) بردارید، ابتدا رادیو را روی موج متوسط ​​یا بلند تنظیم کنید و دکمه ضبط را فشار دهید. ممکن است اولین بار منتشر نشود، اما بسیاری از علاقه مندان در سراسر جهان موافقند که هرچه دفعات بیشتری برای انجام آن تلاش کنید، بیشتر صداها را دریافت می کنید. بیشتر صداهای نویز سفید در جهان در نزدیکی قبرستان ها و همچنین در انگلستان در نزدیکی خرابه های قلعه ها ضبط شده است.

صداها می توانند در هر زبانی از سیاره ما به صدا درآیند، با سبک و نحوه گفتار می توانید تعیین کنید که یک صدای خاص متعلق به کدام دوره است. معمولاً می توانید یک یا دو کلمه و کمتر عباراتی بشنوید، اما پیام ها در حال حاضر فقط برای نخبگان استثنا هستند. بنابراین، پیام ها هر ماهیتی دارند: از تهدید گرفته تا افشاگری های متوفی. خطرات نویز سفید به اندازه کافی خوش شانس بود که فقط توسط کسانی ثبت شد که با اطمینان به سمت هدف خود حرکت کردند و مدت طولانی درگیر این موضوع بودند. بر این اساس نتیجه گرفتند که چنین اولیایی هستند که بر رعایت برابری بین جهانیان نظارت می کنند.

علاقه مندان، به عنوان یک قاعده، پس از اولین تهدید، مطالعه نویز سفید را متوقف می کنند. این فقط یک نمونه از تهدیدات است، تهدیدات هدفمند تری نیز وجود دارد. پس از چنین تهدیدهایی معمولا مخاطب می میرد. چنین مواردی در بین علاقه مندان به نویز سفید شناخته شده است. در کل تاریخچه نویز سفید، تنها دو مورد از آنها وجود دارد: در دو مورد، هشدار اول نادیده گرفته شد. روایت رسمی، چه در مورد اول و چه در مورد دوم، خودکشی است، اما در واقع تحریک به خودکشی است، فقط مرتکبین مادی نیستند، یعنی مشمول صلاحیت قضایی نیستند.

محققان دریافته‌اند که هر چه بیشتر نویز سفید را مطالعه می‌کنیم و سعی می‌کنیم حقیقت هستی را دریابیم، "روحهای فعال" علاقه بیشتری به ما نشان می‌دهند - اینها معمولاً آن روح‌هایی هستند که می‌خواهند چیزی به ما بگویند. مواردی وجود داشت که فریادهای وحشیانه به صورت زنده شنیده می شد: «مرا نجات بده! کمک - ای!"

بعد از شنیدن این حرف موهایتان سیخ می شود. این سوال پیش می آید: چیست و چه کسی می تواند باشد؟ آیا این فریادها توسط "روح های شیطانی" ایجاد شده است؟ یا شاید جهنم وجود داشته باشد؟ پیام های "روح های شیطانی" تأثیر وحشتناکی را ایجاد می کند، پس از گوش دادن به این فایل صوتی، من از ترس وحشتناک به سادگی در یک درپوش قرار گرفتم. اگر چند تار موی خاکستری روی سرم ظاهر شود تعجب نمی کنم.

toropyggkaدر مورد "" به یاد پدیده "صدای سفید" افتادم، زمانی که صدای ارواح در رسانه های مغناطیسی ضبط شد. من مقاله جالبی از سرگئی میخائیلوف در مورد این موضوع ارائه می دهم.

در ژانویه 2005، فیلم White Noise در بریتانیا منتشر شد که به یک پدیده هنوز کمی مطالعه شده اختصاص داده شد - به اصطلاح پدیده صدای الکترونیک یا EVP. این در این واقعیت نهفته است که گاهی اوقات در رادیو در میان صدای هیس، که به آن "صدای سفید" می گویند، می توانید صداها و صداهایی با منشأ ناشناخته بشنوید. گاهی اوقات سیگنال هایی با ماهیت ناشناخته به شکل چهره های عجیب و غریب شبح نیز روی صفحه تلویزیون ظاهر می شود.


دانشمندان مشهور از دیرباز به این پدیده علاقه مند بوده اند. در 30 اکتبر 1920، در شماره بعدی ساینتیفیک امریکن، مخترع معروف توماس ادیسون نوشت: «اگر شخصی، یا چیزی که ما روح می نامیم، پس از مرگ به زندگی خود ادامه دهد، طبیعی است که فرض کنیم او مایل است با کسانی که او اینجا روی زمین ترک کرده است ارتباط برقرار کند. من فکر می کنم که می توان ابزاری ساخت که پیام های اخروی را ضبط کند. برخی از زندگی نامه نویسان ادیسون بر این باورند که او سعی کرد دستگاه مشابهی ایجاد کند، اگرچه هیچ مدرکی برای این موضوع وجود ندارد. مارکونی و تسلا همچنین علاقه جدی خود را به ایجاد فناوری که امکان تماس با دنیای ارواح را می دهد ابراز کردند.

پدیده EVP اولین بار در دهه 1930 مورد بحث قرار گرفت. سپس خلبانان نظامی سوئدی و نروژی در طول پروازهای آموزشی صداهای ناشناس را از رادیو شنیدند. در روزنامه ها نوشته شده بود.

در سال 1930، در سالن ویگمور لندن، صدها نفر شاهد یک پدیده غیرعادی بودند. نمایش هنوز شروع نشده یک میکروفون روی صحنه بود که نزدیک آن کسی نبود. ناگهان از بلندگوهای نصب شده در انتهای سالن که با سیم به میکروفون وصل شده بود، چندین صدای بلند به زبان های مختلف شنیده شد. مهندسان صدا که در این مراسم شرکت کردند بعداً نتوانستند آنچه را که اتفاق افتاده است توضیح دهند.

در سال 1949، در منچستر، در کنگره بین‌المللی سازمان معنویت‌گرایان، مهندس هلندی Zwaan دستگاهی را به نمایش گذاشت که قادر به ضبط و بازتولید صدای افراد مرده بود.

در سال 1952، در میلان، دو کشیش کاتولیک یک بلندگو را در یک کلیسا نصب کردند تا همه اهل محله بتوانند به خوبی مراسم عبادت را بشنوند. ناگهان صدای خش خش از بلندگو شنیده شد و سپس از آنجا شنیده شد: من همیشه با شما هستم و به شما کمک خواهم کرد! هر دو شاهد این پدیده غیرعادی صدای پدر یکی از کشیش ها را که اخیراً درگذشته بود، تشخیص دادند.

در سال 1959، فردریش یورگنسون، تهیه کننده فیلم مستند، صدای پرندگان جنگل را ضبط می کرد. او با شگفتی متوجه شد که ضبط دیگری روی ضبط صدای پرندگان قرار گرفته است. مردی با آگاهی از عادات پرندگان صحبت کرد. یورگنسون فکر کرد که به نوعی پخش رادیویی درباره پرندگان را ضبط کرده است. اما وقتی چند هفته بعد همان ضبط را گوش داد، صدای پرنده شناس دیگر وجود نداشت. در عوض، یورگنسون با صدای هیجان زده مادرش صدا زد: "فریدل، فریدل کوچولوی من، می شنوی؟!" مادر فریدل در کودکی یورگنسون را صدا زد.

پس از آن، تهیه کننده موفق شد چندین صدای ناشناخته دیگر را که به زبان های مختلف صحبت می کردند ضبط کند. یورگنسون روی این مشکل با دکتر هانس بندر، رئیس بخش فراروانشناسی دانشگاه فرایبورگ کار کرد.

در سال 1965، دکتر کنستانتین رودیو، روانشناس معروف و شاگرد کارل یونگ، با یورگنسون آشنا شد و با اطمینان از وجود EVP، به مطالعه این پدیده علاقه مند شد. رودیو فیزیکدانان و مهندسان الکترونیک را به کار جذب کرد و گیرنده خود را ساخت که عنصر اصلی آن یک کریستال خالص است. گیرنده گونیومتر نامیده می شد. رودیو با استفاده از گونیا، هزاران صدای ماورایی را ضبط کرد و در سال 1968 گزارشی از تحقیقات خود را منتشر کرد که به چندین زبان ترجمه شده بود.


در همان سال ها، جورج میک، تاجر آمریکایی، از پروژه ای مشابه در ایالات متحده حمایت کرد. مهندس بیل 0 "نیل، که قبلا در ناسا کار می کرد، دستگاهی را برای برقراری ارتباط با دنیای ارواح طراحی کرد، به نام spiricom. در سال 1981، 0" نیل در شرایط عجیبی درگذشت و spiricom ناپدید شد.

در آن زمان، EVP مردم سراسر جهان را مجذوب خود کرده بود. در بریتانیا، دو محقق، جورج بونر و ریموند کاس، با یک ضبط صوت حلقه به حلقه آزمایش کردند و "صدای سفید" را به عنوان حامل صداها ایجاد کردند. بونر در میکروفون پرسید: "آیا کسی صدای من را می شنود؟" یک دقیقه بعد، پاسخ روی نوار ظاهر شد: "بله!" بونر و کاس ده ها هزار صدای ماورایی را در طول 22 سال ضبط کردند.

با وجود تعداد زیادی از نتایج تجربی، هیچ یک از محققان تاکنون نتوانسته اند EVP را توضیح دهند. بعداً این مفهوم گسترش یافت و اصطلاح جدیدی ظاهر شد - انتقال ابزاری که همچنین شامل تماس های تلفنی اخروی ، ضبط شبح مانند در VCR و پیام های مرموز در رایانه های شخصی است. در سال 1982، انجمنی از علاقه مندان به این پدیده ها در انگلستان ظاهر شد - انجمن ارتباطات ابزاری. رهبر جامعه جودیت چیشولم است. اشتیاق او به EVP با یک حادثه بسیار عجیب آغاز شد.

در سال 1999، او یک ضبط صوت خرید و متوجه شد که موسیقی او را پخش نمی کند. جودیت با عصبانیت فحش داد: "این احمق ها در فروشگاه یک محصول بی کیفیت به من فروختند!" ناگهان ضبط صوت که در آن نوار با آهنگ ضبط شده بی صدا می چرخید زنده شد و گفت: ضبط صوت را نباید به فروشگاه برگرداند. خانم چیشولم از تشخیص صدای همکار و دوستش که چند سال قبل مرده بود شگفت زده شد. "جک، تو هستی؟" جودیت بی سر و صدا جرأت کرد بپرسد. "من عزیزم. من به شما کمک خواهم کرد،" از ضبط صوت آمد.

از آن به بعد، به محض اینکه ادیت ضبط صوت را روشن کرد، «آنها» شروع به صحبت با او یا با یکدیگر کردند. "آنها" صداهای ماورایی هستند. جودیت برخی از آنها را شناخت - آنها بستگان و آشنایان مرده او بودند. برخی صداها قابل تشخیص نبود، برخی دیگر به زبان های خارجی صحبت می کردند. گاهی اوقات ارتباط دو طرفه بود و جودیت می توانست با دوستان فوت شده ارتباط برقرار کند. گاهی اوقات آنها به سؤالات پاسخ نمی دادند، گویی صدای او را نمی شنیدند یا بین خود صحبت می کردند.

کتابخانه رکورد دوشیزه چیشولم شامل حدود هزار ضبط صدای ارواح است. جودیت اغلب به سراسر جهان سفر می کند و در سمینارهایی که توسط جوامع ماوراء الطبیعه در کشورهای مختلف برگزار می شود سخنرانی می کند. ضبط صوت فوق العاده اش همیشه همراهش است. خانم چیشولم و دیگر علاقه مندان به پدیده صداهای الکترونیکی در تلاش هستند تا متخصصان - فیزیکدانان، مهندسان، روانشناسان - را در تحقیقات خود مشارکت دهند. هدف کشف پدیده انتقال ابزار و ایجاد یک دستگاه جهانی است که با آن هر کسی بتواند با عزیزان متوفی خود تماس بگیرد.

اما آنچه عجیب است این است که هر پیام سوم از آنجا حامل یک تهدید یا تجاوز است.


در ژانویه 2005، فیلم "White Noise" در بریتانیا اکران شد که به یک پدیده هنوز کمی مطالعه شده - به اصطلاح پدیده صداهای الکترونیکی یا EVP اختصاص دارد. این در این واقعیت نهفته است که گاهی اوقات در رادیو، در میان صدای خش خش که به آن "صدای سفید" می گویند، می توانید صداها و صداهایی با منشاء نامفهوم بشنوید. گاهی اوقات سیگنال هایی با ماهیت ناشناخته به شکل چهره های عجیب و غریب شبح نیز روی صفحه تلویزیون ظاهر می شود. مایکل کیتون در این فیلم نقش جاناتان ریورز را بازی می کند که همسرش لیندا در شرایطی مرموز درگذشت. جاناتان به زودی با مردی ملاقات می کند که ادعا می کند می تواند پیام هایی از مردگان از جمله لیندا دریافت کند. بیوه تسلی‌ناپذیر می‌خواهد با همسر مرده‌اش وصل شود و به زودی با EVP مواجه می‌شود.


دانشمندان مشهور از دیرباز به این پدیده علاقه مند بوده اند. در 30 اکتبر 1920، در شماره بعدی ساینتیفیک امریکن، مخترع معروف توماس ادیسون نوشت: «اگر شخصی، یا چیزی که ما روح می نامیم، پس از مرگ به زندگی خود ادامه دهد، طبیعی است که فرض کنیم او مایل است با کسانی که او اینجا روی زمین ترک کرده است ارتباط برقرار کند. من فکر می کنم که می توان ابزاری ساخت که پیام های اخروی را ضبط کند. برخی از زندگی نامه نویسان ادیسون بر این باورند که او سعی کرد دستگاه مشابهی ایجاد کند، اگرچه هیچ مدرکی برای این موضوع وجود ندارد. مارکونی و تسلا همچنین علاقه جدی خود را به ایجاد فناوری که امکان تماس با دنیای ارواح را می دهد ابراز کردند.

پدیده EVP اولین بار در دهه 1930 مورد بحث قرار گرفت. سپس خلبانان نظامی سوئدی و نروژی در طول پروازهای آموزشی صداهای ناشناس را از رادیو شنیدند. در روزنامه ها نوشته شده بود.

در سال 1930، در سالن ویگمور لندن، صدها نفر شاهد یک پدیده غیرعادی بودند. نمایش هنوز شروع نشده یک میکروفون روی صحنه بود که نزدیک آن کسی نبود. ناگهان از بلندگوهای نصب شده در انتهای سالن که با سیم به میکروفون وصل شده بود، چندین صدای بلند به زبان های مختلف شنیده شد. مهندسان صدا که در این مراسم شرکت کردند بعداً نتوانستند آنچه را که اتفاق افتاده است توضیح دهند.

در سال 1949، در منچستر، در کنگره بین‌المللی سازمان معنویت‌گرایان، مهندس هلندی Zwaan دستگاهی را به نمایش گذاشت که قادر به ضبط و بازتولید صدای افراد مرده بود.

در سال 1952، در میلان، دو کشیش کاتولیک یک بلندگو را در یک کلیسا نصب کردند تا همه اهل محله بتوانند به خوبی مراسم عبادت را بشنوند. ناگهان صدای خش خش از بلندگو شنیده شد و سپس از آنجا شنیده شد: من همیشه با شما هستم و به شما کمک خواهم کرد! هر دو شاهد این پدیده غیرعادی صدای پدر یکی از کشیش ها را که اخیراً درگذشته بود، تشخیص دادند.

در سال 1959، فردریش یورگنسون، تهیه کننده فیلم مستند، صدای پرندگان جنگل را ضبط می کرد. او با شگفتی متوجه شد که ضبط دیگری روی ضبط صدای پرندگان قرار گرفته است. مردی با آگاهی از عادات پرندگان صحبت کرد. یورگنسون فکر کرد که به نوعی پخش رادیویی درباره پرندگان را ضبط کرده است. اما وقتی چند هفته بعد همان ضبط را گوش داد، صدای پرنده شناس دیگر وجود نداشت. در عوض، یورگنسون با صدای هیجان زده مادرش صدا زد: "فریدل، فریدل کوچولوی من، می شنوی؟!" مادر فریدل در کودکی یورگنسون را صدا زد.



پس از آن، تهیه کننده موفق شد چندین صدای ناشناخته دیگر را که به زبان های مختلف صحبت می کردند ضبط کند. یورگنسون روی این مشکل با دکتر هانس بندر، رئیس بخش فراروانشناسی دانشگاه فرایبورگ کار کرد.

در سال 1965، دکتر کنستانتین رودیو، روانشناس معروف و شاگرد کارل یونگ، با یورگنسون آشنا شد و با اطمینان از وجود EVP، به مطالعه این پدیده علاقه مند شد. رودیو فیزیکدانان و مهندسان الکترونیک را به کار جذب کرد و گیرنده خود را ساخت که عنصر اصلی آن یک کریستال خالص است. گیرنده گونیومتر نامیده می شد. رودیو با استفاده از گونیا، هزاران صدای ماورایی را ضبط کرد و در سال 1968 گزارشی از تحقیقات خود را منتشر کرد که به چندین زبان ترجمه شده بود.

در همان سال ها، جورج میک، تاجر آمریکایی، از پروژه ای مشابه در ایالات متحده حمایت کرد. مهندس بیل 0 "نیل، که قبلا در ناسا کار می کرد، دستگاهی را برای برقراری ارتباط با دنیای ارواح طراحی کرد، به نام spiricom. در سال 1981، 0" نیل در شرایط عجیبی درگذشت و spiricom ناپدید شد.

در آن زمان، EVP مردم سراسر جهان را مجذوب خود کرده بود. در بریتانیا، دو محقق، جورج بونر و ریموند کاس، با یک ضبط صوت حلقه به حلقه آزمایش کردند و "صدای سفید" را به عنوان حامل صداها ایجاد کردند. بونر در میکروفون پرسید: "آیا کسی صدای من را می شنود؟" یک دقیقه بعد، پاسخ روی نوار ظاهر شد: "بله!" بونر و کاس ده ها هزار صدای ماورایی را در طول 22 سال ضبط کردند.

با وجود تعداد زیادی از نتایج تجربی، هیچ یک از محققان تاکنون نتوانسته اند EVP را توضیح دهند. بعداً این مفهوم گسترش یافت و اصطلاح جدیدی ظاهر شد - انتقال ابزاری که همچنین شامل تماس های تلفنی اخروی ، ضبط شبح مانند در VCR و پیام های مرموز در رایانه های شخصی است. در سال 1982، انجمنی از علاقه مندان به این پدیده ها در انگلستان ظاهر شد - انجمن ارتباطات ابزاری. رهبر جامعه جودیت چیشولم است. اشتیاق او به EVP با یک حادثه بسیار عجیب آغاز شد.

در سال 1999، او یک ضبط صوت خرید و متوجه شد که موسیقی او را پخش نمی کند. جودیت با عصبانیت فحش داد: "این احمق ها در فروشگاه یک محصول بی کیفیت به من فروختند!" ناگهان ضبط صوت که در آن نوار با آهنگ ضبط شده بی صدا می چرخید زنده شد و گفت: ضبط صوت را نباید به فروشگاه برگرداند. خانم چیشولم از تشخیص صدای همکار و دوستش که چند سال قبل مرده بود شگفت زده شد. "جک، تو هستی؟" - بی سر و صدا جرات کرد از جودیت بپرسد. - "من عزیزم. من به شما کمک خواهم کرد،" از ضبط صوت آمد.

از آن به بعد، به محض اینکه ادیت ضبط صوت را روشن کرد، «آنها» شروع به صحبت با او یا با یکدیگر کردند. «آنها» صداهای اخروی هستند. جودیت برخی از آنها را شناخت - آنها بستگان و آشنایان مرده او بودند. برخی صداها قابل تشخیص نبود، برخی دیگر به زبان های خارجی صحبت می کردند. گاهی اوقات ارتباط دو طرفه بود و جودیت می توانست با دوستان فوت شده ارتباط برقرار کند. گاهی اوقات آنها به سؤالات پاسخ نمی دادند، گویی صدای او را نمی شنیدند یا بین خود صحبت می کردند.

کتابخانه رکورد دوشیزه چیشولم شامل حدود هزار ضبط صدای ارواح است. جودیت اغلب به سراسر جهان سفر می کند و در سمینارهایی که توسط جوامع ماوراء الطبیعه در کشورهای مختلف برگزار می شود سخنرانی می کند. ضبط صوت فوق العاده اش همیشه همراهش است. خانم چیشولم و دیگر علاقه مندان به پدیده صداهای الکترونیکی در تلاش هستند تا متخصصان - فیزیکدانان، مهندسان، روانشناسان - را به تحقیقات خود جذب کنند. هدف کشف پدیده انتقال ابزار و ایجاد یک دستگاه جهانی است که با آن هر کسی بتواند با عزیزان متوفی خود تماس بگیرد.

اما آنچه عجیب است این است که هر پیام سوم از آنجا حامل یک تهدید یا تجاوز است.

چگونه از آنجا پیام بگیریم؟

محققان روش به اصطلاح رادیویی را ترجیح می دهند - امروزه به نظر آنها مؤثرترین روش است. شما باید موارد زیر را انجام دهید: ضبط صوت را برای ضبط روشن کنید، آن را با یک کابل به رادیو وصل کنید. و میکروفون را جلوی خود قرار دهید. صدای گیرنده باید طوری تنظیم شود که سوالاتی که می‌پرسید به وضوح از طریق نویز سفید یا پخش رادیویی قابل شنیدن باشند.

نکته استفاده از رادیو برای ضبط این است که فرکانس ها در دسترس شرکای آن طرف قرار می گیرند. اما معلوم نیست کدام را انتخاب کنند. بنابراین، می توانید نویز سفید را تنظیم کنید، یعنی فرکانسی که هیچ فرد زنده ای در آن پخش نمی کند. صدای خش خش، سوت و جغجغه از بلندگو شنیده می شود. اما آنها توسط میدان های الکترومغناطیسی ایجاد می شوند که باعث افزایش تماس می شوند. در برابر این پس زمینه نویز، صداها باید ظاهر شوند.

سیگنال دهندگان این روش را به مبتدیانی که شنوایی آنها هنوز به اندازه کافی آموزش ندیده توصیه می کنند. سپس می توانید روی یک طول موج خاص تنظیم کنید، جایی که انتقال وجود دارد. چی؟ در اینجا هر کس برای خودش تصمیم می گیرد - با شهود یا چیزی. اما، به گفته ایگور و آرتم، آنها بارها درخواست کرده اند که از دو باند فرکانسی برای ارتباط در امواج کوتاه استفاده کنند: 31 متر (10 مگاهرتز) و 41 متر (7 مگاهرتز). آنها این باندها را پنجره های فرکانس نامیدند و به آنها آزادی بیشتری برای نفوذ به دنیای زندگان می دادند.

آرتم والریویچ هشدار می دهد که با استفاده از روش رادیویی، باید نگرش انتقادی را حفظ کرد. - گوش دادن به ضبط یک فرآیند نسبتاً پر زحمت است. و شنونده می تواند به راحتی با این واقعیت گمراه شود که چندین ارسال رادیویی، به ویژه در موج کوتاه، روی یکدیگر قرار می گیرند. صداهایی که از آنجا توسط رادیو دریافت می‌شود، در بیشتر موارد دگرگونی عبارات موجود است و این بدان معناست که طرف مقابل از گفتار گفتاری به عنوان ماده خام برای شکل‌گیری پیام استفاده می‌کند. به طور کلی، برای پرهیز از تفسیرهای خودسرانه از آنچه گفته شد که ربطی به صداهای ماوراء الطبیعه ندارد، نباید از پخش به زبان مادری خود استفاده کرد.

زنده ها اینطوری حرف نمیزنن

یک مشکل وجود دارد، آرتم والریویچ موافق است. - اما، اولا، به عنوان یک قاعده، محتوای پیام های زندگی پس از مرگ مستقیماً یا به اصل سؤالی که آزمایشگر می پرسد یا به خود آزمایشگر مرتبط است. ثانیا، صداهای معنوی واقعی دارای تعدادی ویژگی خاص هستند - آنها حداقل از نظر ریتم و تن صدا شبیه گفتار یک فرد زنده نیستند. با تجربه، شناخت آنها چندان دشوار نمی شود. در آینده می توان صداهای دریافتی را به صورت جداگانه بر روی نوار مغناطیسی دیگر یا روی دیسک رایانه به عنوان فایل صوتی مجدداً ضبط کرد تا مطالعه آنها تسهیل شود.

در بیشتر موارد، صداها فقط در حین گوش دادن بعدی به نوار مغناطیسی شنیده می شوند، اگرچه در عمل جهانی نمونه های واضحی از انتقال در قالب گفتگوهای مستقیم از طریق تجهیزات رادیویی دریافت کننده وجود دارد. اگر یک همکار خاص در آن طرف انتخاب شده است، باید با آرامش تمرکز کنید و ذهنی او را صدا کنید. پس از آن وقتی ضبط صوت روشن شد، اولین سوال را با صدای بلند بپرسید. سی ثانیه صبر کنید و نفر بعدی را بپرسید. وقتی جلسه به پایان رسید، نوار را برگردانده و به دقت گوش می‌دهند. بهتر - با کمک هدفون خوب. و چندین بار، به خصوص گوش دادن به شکاف بین سوالات پرسیده شده. پاسخ ها اغلب تک کلمات یا جملات کوتاهی هستند که به سرعت بیان می شوند - در کسری یا در چند ثانیه. یا برعکس، آنقدر آهسته که به نظر می رسد غوغایی بی معنی هستند. بلندی صدا و همچنین قابل فهم بودن متفاوت است. گاهی صدای روح کسی گوش را پر می کند.

متخصصان پیشرفته اغلب ضبط ها را پردازش می کنند - پخش را کاهش یا تسریع می کنند. و نویزهای ناخواسته را فیلتر کنید.

مرده ها از چه حرف می زنند؟

همانطور که معلوم شد، یک شخص با رسیدن به بهشت، بسیار لکونیک و فلسفی می شود. این تنها با چند اظهارات اخیر ثبت شده توسط ایگور و آرتم ثابت می شود.

در پاسخ به این سوال که آیا سقط جنین جرم است و اگر چنین است چرا؟ - به دنبال پاسخ: منتظریم. در پرتو معرفت معنوی شناخته شده، این را می توان چنین تفسیر کرد: ارواح منتظر اسکان بعدی هستند. و اگر زنان فرزندان خود را به قتل برسانند، در آن صورت روح آزاد کسی را نخواهد داشت که در آن ساکن شود.

در یکی از جلسات رادیو، آهنگی که با صدای مرد به زبان انگلیسی اجرا می شد در پس زمینه به صدا درآمد. یکدفعه در جایی که باید رفرین می بود صدای زن وارد شد و به روسی خواند: اینجا زیباتر است!

در پاسخ به این سوال که آیا ابعاد جسمانی انسان ها و حیوانات که ذاتی بدن فیزیکی بوده اند حفظ می شود، پاسخ دریافت شد: ما مانند امواج هستیم.

یک مونولوگ طولانی شنیده می شود که فقط آغاز و پایان آن مشخص است: مرد جاودانه! (شروع) ... حقیقت خود را انتخاب کنید! (در پایان).

فرشتگان نگهبان در مورد شما می دانند! این در مورد یک فرد گم شده است.

مردگان بسیار متفاوت هستند - صدای مرد عمیق در پس زمینه موسیقی.

ما بچه داریم.

و زیباترین و خوشبینانه ترین جمله ای که شنیدم این جمله بود: منتظرت هستیم.

از شما کجا میرویم...

هزاران سال است که انسان به دنبال برقراری ارتباط با ماوراء است. او می خواست بداند چه چیزی فراتر از خط است - پایان نهایی یا آغازی جدید؟ همیشه می خواستم به خودم دلداری بدهم که همه چیز به این سرعت خراب نمی شود. اینکه اقوام و نزدیکان اصلا نمردند، بلکه رفتند در دنیای دیگری زندگی کنند. بالاخره معنای زندگی چیست. و تنها رشته‌ای که این و آن جهان را به هم وصل می‌کند، سکانس‌هایی است که شکاکان هنوز به آن می‌خندند.

در ژانویه 2005، فیلم "White Noise" منتشر شد که به یک پدیده هنوز کمی مطالعه شده - به اصطلاح پدیده صداهای الکترونیکی یا EVP اختصاص دارد. این در این واقعیت نهفته است که گاهی اوقات در رادیو، در میان صدای خش خش که به آن "صدای سفید" می گویند، می توانید صداها و صداهایی با منشاء نامفهوم بشنوید.

گاهی اوقات سیگنال هایی با ماهیت ناشناخته به شکل چهره های عجیب و غریب شبح نیز روی صفحه تلویزیون ظاهر می شود. مایکل کیتون در این فیلم نقش جاناتان ریورز را بازی می کند که همسرش لیندا در شرایطی مرموز درگذشت. جاناتان به زودی با مردی ملاقات می کند که ادعا می کند می تواند پیام هایی از مردگان از جمله لیندا دریافت کند. بیوه تسلی‌ناپذیر می‌خواهد با همسر مرده‌اش وصل شود و به زودی با EVP مواجه می‌شود.

دانشمندان مشهور از دیرباز به این پدیده علاقه مند بوده اند. در 30 اکتبر 1920، در شماره بعدی ساینتیفیک امریکن، مخترع معروف توماس ادیسون نوشت: «اگر شخصی، یا چیزی که ما روح می نامیم، پس از مرگ به زندگی خود ادامه دهد، طبیعی است که فرض کنیم او مایل است با کسانی که او اینجا روی زمین ترک کرده است ارتباط برقرار کند. من فکر می کنم که می توان ابزاری ساخت که پیام های اخروی را ضبط کند.

برخی از زندگی نامه نویسان ادیسون بر این باورند که او سعی کرد دستگاه مشابهی ایجاد کند، اگرچه هیچ مدرکی برای این موضوع وجود ندارد. مارکونی و تسلا همچنین علاقه جدی خود را به ایجاد فناوری که امکان تماس با دنیای ارواح را می دهد ابراز کردند.

برای اولین بار، پدیده EVP در دهه 30 قرن بیستم مورد بحث قرار گرفت. سپس خلبانان نظامی سوئدی و نروژی در طول پروازهای آموزشی صداهای ناشناس را از رادیو شنیدند. در روزنامه ها نوشته شده بود.

در سال 1930، در سالن ویگمور لندن، صدها نفر شاهد یک پدیده غیرعادی بودند. نمایش هنوز شروع نشده یک میکروفون روی صحنه بود که نزدیک آن کسی نبود. ناگهان از بلندگوهای نصب شده در انتهای سالن که با سیم به میکروفون وصل شده بود، چندین صدای بلند به زبان های مختلف شنیده شد. مهندسان صدا که در این مراسم شرکت کردند بعداً نتوانستند آنچه را که اتفاق افتاده است توضیح دهند.

در سال 1949، در منچستر، در کنگره بین‌المللی سازمان معنویت‌گرایان، مهندس هلندی Zwaan دستگاهی را به نمایش گذاشت که قادر به ضبط و بازتولید صدای افراد مرده بود.

در سال 1952، در میلان، دو کشیش کاتولیک یک بلندگو را در یک کلیسا نصب کردند تا همه اهل محله بتوانند به خوبی مراسم عبادت را بشنوند. ناگهان صدای خش خش از بلندگو شنیده شد و از آنجا شنیده شد: من همیشه با شما هستم و به شما کمک خواهم کرد! هر دو شاهد این پدیده غیرعادی صدای پدر یکی از کشیش ها را که اخیراً درگذشته بود، تشخیص دادند.

در سال 1959، فردریش یورگنسون، تهیه کننده فیلم مستند، صدای پرندگان جنگل را ضبط می کرد. او با شگفتی متوجه شد که ضبط دیگری بر روی ضبط صدای پرندگان سوار شده است. مردی با آگاهی از عادات پرندگان صحبت کرد. یورگنسون فکر کرد که به نوعی پخش رادیویی درباره پرندگان را ضبط کرده است.

اما وقتی چند هفته بعد همان ضبط را گوش داد، صدای پرنده شناس دیگر وجود نداشت. در عوض، یورگنسون با صدای هیجان زده مادرش صدا زد: "فریدل، فریدل کوچولوی من، می شنوی؟!" مادر فریدل در کودکی یورگنسون را صدا زد.

پس از آن، تهیه کننده موفق شد چندین صدای ناشناخته دیگر را که به زبان های مختلف صحبت می کردند ضبط کند. یورگنسون روی این مشکل با دکتر هانس بندر، رئیس بخش فراروانشناسی دانشگاه فرایبورگ کار کرد.

در سال 1965، دکتر کنستانتین رادیو، روانشناس معروف و شاگرد کارل یونگ، با یورگنسون آشنا شد و با اطمینان از وجود EVP، به مطالعه این پدیده علاقه مند شد. Raudive فیزیکدانان و مهندسان الکترونیک را به کار جذب کرد و گیرنده خود را ساخت که عنصر اصلی آن یک کریستال خالص است.

گیرنده گونیومتر نامیده می شد. رادیو با استفاده از گونیومتر هزاران صدای ماورایی را ضبط کرد و در سال 1968 گزارشی از تحقیقات خود را منتشر کرد که به چندین زبان ترجمه شده بود.

در همان سال ها، جورج میک، تاجر آمریکایی، از پروژه ای مشابه در ایالات متحده حمایت کرد. مهندس بیل اونیل که سابقاً از ناسا بود، دستگاهی را برای برقراری ارتباط با دنیای ارواح به نام اسپیریکوم طراحی کرد. در سال 1981، اونیل در شرایط عجیبی درگذشت و ناپدید شد.

در آن زمان، EVP مردم سراسر جهان را مجذوب خود کرده بود. در بریتانیا، دو محقق، جورج بونر و ریموند کاس، با یک ضبط صوت حلقه به حلقه آزمایش کردند و "صدای سفید" را به عنوان حامل صداها ایجاد کردند.

بونر در میکروفون پرسید: "آیا کسی صدای من را می شنود؟" یک دقیقه بعد، پاسخ روی نوار ظاهر شد: "بله!" بونر و کاس ده ها هزار صدای ماورایی را در طول بیست و دو سال ضبط کردند.

با وجود تعداد زیادی از نتایج تجربی، هیچ یک از محققان تاکنون نتوانسته اند EVP را توضیح دهند. بعداً این مفهوم گسترش یافت و اصطلاح جدیدی ظاهر شد - انتقال ابزاری که همچنین شامل تماس های تلفنی اخروی ، ضبط شبح مانند در VCR و پیام های مرموز در رایانه های شخصی است.

در سال 1982، انجمنی از علاقه مندان به این پدیده ها در انگلستان ظاهر شد - انجمن ارتباطات ابزاری. رهبر جامعه جودیت چیشولم است. اشتیاق او به EVP با یک حادثه بسیار عجیب آغاز شد.

در سال 1999، او یک ضبط صوت خرید و متوجه شد که موسیقی او را پخش نمی کند. جودیت با عصبانیت فحش داد: "این احمق ها در فروشگاه یک محصول بی کیفیت به من فروختند!" ناگهان ضبط صوت که در آن نوار با آهنگ ضبط شده بی صدا می چرخید زنده شد و گفت: ضبط صوت را نباید به فروشگاه برگرداند.

از آن به بعد، به محض اینکه ادیت ضبط صوت را روشن کرد، «آنها» شروع به صحبت با او یا با یکدیگر کردند. "آنها" صداهای ماورایی هستند. جودیت برخی از آنها را شناخت - آنها بستگان و آشنایان مرده او بودند. برخی صداها قابل تشخیص نبود، برخی دیگر به زبان های خارجی صحبت می کردند. گاهی اوقات ارتباط دو طرفه بود و جودیت می توانست با دوستان فوت شده ارتباط برقرار کند. گاهی اوقات آنها به سؤالات پاسخ نمی دادند، گویی صدای او را نمی شنیدند یا بین خود صحبت می کردند.

کتابخانه رکورد دوشیزه چیشولم شامل حدود هزار ضبط صدای ارواح است. جودیت اغلب به سراسر جهان سفر می کند و در سمینارهایی که توسط جوامع ماوراء الطبیعه در کشورهای مختلف برگزار می شود سخنرانی می کند. ضبط صوت فوق العاده اش همیشه همراهش است.

خانم چیشولم و دیگر علاقه مندان به پدیده صداهای الکترونیکی در تلاش هستند تا متخصصان - فیزیکدانان، مهندسان، روانشناسان - را در تحقیقات خود مشارکت دهند. هدف کشف پدیده انتقال ابزار و ایجاد یک دستگاه جهانی است که با آن هر کسی می تواند با عزیزان متوفی تماس بگیرد.

اما آنچه عجیب است این است که هر پیام سوم از آنجا حامل یک تهدید یا تجاوز است.

برگرفته از کتاب "رازهای عالم اموات"

نویز سفید یک نویز ثابت است که دارای اجزای طیفی است که به طور مساوی در کل محدوده فرکانس های موجود توزیع شده اند. در طبیعت، نویز سفید می تواند مثلاً صدای یکنواخت یک آبشار باشد. در خانه - صدای سشوار، مخلوط کن، پنکه و غیره. نویز سفید همچنین می تواند صدای رادیو یا تلویزیون در فرکانس خالی باشد.

دانشمند معروف توماس ادیسون به پدیده صدای الکترونیکی علاقه مند بود. او حتی فرضیه خود را مطرح کرد که بر اساس آن، هوشیاری انسان پس از مرگ از بدن خارج می شود، به بعد دیگری ناشناخته برای علم می رود و از آنجا به کمک نویز سفید می تواند با زنده ها ارتباط برقرار کند. ادیسون معتقد بود که برای رفع پدیده صدای الکترونیکی باید دستگاهی ساخت که حداقل نوسانات فرکانس را برطرف کند.

چهل سال بعد، فردریش یورگنسون نویسنده فیلم مستند سوئدی توانست نظریه توماس ادیسون را تایید کند. او در سال 1959 آواز پرندگان را در جنگل روی نوار مغناطیسی ضبط کرد. در حین گوش دادن به ضبط، یورگنسون صداهای بیگانه یا به عبارتی صدای خشن مردانه ای شنید که به زبان نروژی صحبت می کرد.

یورگنسون ادعا می کند که در هنگام ضبط آواز پرندگان هیچ کس نزدیک او نبوده است. سپس او به این نتیجه رسید که ضبط صوت او به طور تصادفی یک برنامه رادیویی نروژی را قطع کرده است. یورگنسون کمی نروژی صحبت می کرد و پس از کمی تحقیق متوجه شد که در آن روز هیچ برنامه رادیویی در هیچ یک از ایستگاه های نروژی با چنین متنی پخش نشده است.

از آن لحظه یورگنسون شروع به انجام آزمایشات با نویز سفید کرد. به زودی، او شواهدی ارائه کرد که نشان می‌داد توانست با مادر مدت‌ها مرده‌اش تماس بگیرد. پس از مدتی، روانشناس لتونیایی کنستانتین رادیو شروع به کمک به یورگنسون کرد.

صداهای ضبط شده می توانند به هر زبانی به نظر برسند و با توجه به سبک گفتار می توانید مشخص کنید که صدا متعلق به کدام دوره است. اغلب می توانید چند عبارت کوتاه و گاهی پیام های کامل را بشنوید. این می تواند هم تهدید و هم افشاگری یک فرد متوفی باشد. به عنوان یک قاعده، علاقه مندان با شنیدن تهدیدهایی که خطاب به آنها می شود، بلافاصله نویز سفید را فراموش می کنند. سه مورد شناخته شده است که محققان تهدیدهایی از جانب مردگان دریافت کردند: هر سه خودکشی کردند.

محققان استدلال می کنند که هر چه بیشتر سعی کنیم این پدیده را مطالعه کنیم، بیشتر به "روح های فعال" علاقه مند می شویم که می خواهند چیزی به ما بگویند.

اکثراً خواهند گفت که این واقعاً نمی تواند باشد، اما حتی دانشمندان می گویند که حقیقتی در این وجود دارد. این صداهایی از ایستگاه های رادیویی نیست که به طور تصادفی گرفته شده اند، زیرا در زمان بازتولید یک صدای الکترونیکی، صدا فرکانس بسیار بالایی دارد و خود صدا، به گفته شاهدان عینی آزمایش ها، فراطبیعی و غیرعادی به نظر می رسد.

به گفته بسیاری از دانشمندان، هر یک از ما می توانیم صدایی از دنیای دیگر را بشنویم و شروع به تماس با خویشاوندانی کنیم که مدت هاست مرده اند. برای این کار کافی است فقط دستگاهی داشته باشید که بتواند پخش های رادیویی را ضبط کند. و سپس فرکانس مورد نظر را به صورت واقعی و مجازی تنظیم کنید.